سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انجمن ادبی دانشگاه زابل

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نام تو بر لبم و می کنم گناه

زانو بزن بردار ، خون این جا غنیمت است

 

مردی نمانده خونشان تنها غنیمت است

 

این دشت یا سر دارد و یا تن به غیر این

 

سر نیزه های مانده بر تن ها غنیمت است

 

بردار این دست جدا از تن برای توست

 

بردار هر چیزی از این صحرا  غنیمت است

 

بگذار این تنها نشان را هم برایشان

 

پیراهن عنابی بابا غنیمت است