سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انجمن ادبی دانشگاه زابل

صفحه خانگی پارسی یار درباره

شعری از محسن سلمانی

با سلام

هزارمین پوزش ما را برای دیر به روز شدن این وبلاگ پذیرا باشید!

حرفی برای گفتن نیست ، جز اینکه شرمنده ایم!!

برای امروز کاری از محسن سلمانی ، دانشجوی سال دوم رشته عمران نقشه برداری را در نظر گرفته ایم.

محسن سلمانی اکبر آبادی در شهریور ماه 1363 در شهرستان شیراز به دنیا آمده است.

با هم کار این شاعر جوان را از نظر می گذرانیم:

آرواره هایِ آواره هایِ «کوچهء زن» می نازلند...

...امشب، بر گلوی کدامین روسپی؟

بیخود شراب بوسه شعر بر لبشان نفشان!

_ابلیس مست نمی کند شاعره!

«لِنین» ، گراد می زند هنوز موشکهای کمونیسم را بر فراز «لنینگراد»...!

آغوشِ «دیوانه خانه های مسکو» سرد نمی شود...رفیق!!

_«استالین» نخواهد مرد!؟

«روسیه» ، روسیَه می شود در «واژگان بازیِ گورباچف» ... شاعره!

می پرهیزند هنوز کفتاران از سفرهء شعرت...

ِ_«کِرم تاریخ» در تارِیَخَش «پروانه» نمی شود...

...از بیم «تارِ عنکبوتان»!

بیخود شراب بوسه شعر بر لبش نفشان!

-0

«زنهای روسی» ، همه روسپی می شوند؟!

و اخمهای تو هرگز باز نمی شود ، «آخماتوا»*!

ابلیس مست نمی کند شاعره!

چه فرق می کند شراب شعر تو یا شعر من؟!

* آخماتوا شاعره روس که در مخالفت با نظام کمونیستی شوروی  کارهای درخشانی دارد.

منتظر نظرات شما در باره کار فوق هستیم!

تا مطلب بعدی پاینده باشید....