سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انجمن ادبی دانشگاه زابل

صفحه خانگی پارسی یار درباره

کولی

تمومه هر چی که بوده
میون فصل دستامون
اینم شاهد که راضی شی
غروب تلخ تو فنجون
دلت وارونه برگشته
بگیر این آخرین فاله
یه زن که دورتر میشه
یه مرد از غصه بی حاله
آره این آخرین باره
دیگه رغبت نداری تو
نه این جا آخر خط نیست
تو داری کم میاری تو
همیشه سایه ی غربت
میومد دنبال رامون
با هیشکی نگذر از این جا
که حرمت داره جا پامون
تمومه هر چی که بوده
میون فصل دستامون
اینم شاهد که راضی شی
غروب و قهوه و فنجون