انجمن ادبی دانشگاه زابل

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دعوت از شما برای نقد...

با سلام

طبق قولی که پیش از این داده بودیم. امروز با یک شعر سپید و یک داستان کوتاه از مجموعه آثار بچه های همین دانشگاه در خدمت شما هستیم. غزل سپید امروز کاری است از سرکار خانم کیمیا سعیدی؛ شاعره جوان اهل استان کرمان که به زعم بنده می تواند در آینده سهمی درادبیات معاصر این مرزو بوم داشته باشد. شما عزیزان می توانید نقد و نظر خود را در انتهای یادداشت و در قسمت پیامهای دیگران وارد کنید. دست گرمتان را صمیمانه می فشاریم.

رویای مه

رویای مه کابوس شده است وینیسیوس*

کابوس را ببوس

هزاران دختر شعله دست

برای شاعری دشتها شمع می سوزانند

و ارواح خسته

توانمند روی سایه ها می نشینند

و به خواب سنگین ما

جام مرجانی هدیه میکنند

****

صدای گزمه روی لبهای تو

باتوم روی لبهای من

چه زردی ترسناکی نشسته است

روی رطوبت دهانت وینیسیوس

شعرت را ببوس

که شاعری من و تو

اتفاقی است در اختلال صدا

***

تو در انعکاس افتادگی

رقص ستارگان را

به تماشائی یا من؟!

غبار خسته روی شانه های نشسته تو

آرام می گیرد

یا من؟!

یطان که کرنش نمی کند

چه فرق می کند وینیسیوس

الهه تو باشی یا من!

*وینیسیوس دمورائس شاعر اهل برزیل(1980-1918 م)

لطفا هر گونه نقد و نظر خود را در بخش کامنتها بگذارید . در انتظار صحبت های شما هستیم.