و عشق قد راست می کند
در برهوت، رنگ تو را میگیرم
بیتاب میشوم
در رگهایم شرر میدوانی
در من پا میگیری
عشق قد راست میکند
نام شورانگیزت، مرا میفریبد
سر به هوا میگردم در کوی و برزنها
پرواز را تکلم میکنم به زبانی که خود میدانی
ولی تو با چشمانت
قیامت به پا میکنی
ناهنگام
و همه کاسه کوزهها سر خدا میشکند.
نمی دونم از کیه؟